بسم الله الرّحمن الرّحیم
متن زیبا و عاشقانه ی زیر بخشی از دعای وداع حضرت امام سجاد علیه السلام با ماه مبارک رمضانه که تقدیم حضور شما خوبان می کنم.
پیشاپیش عید سعید فطر، عید عبادت و عبودیت رو خدمت شما بندگان خوب خدا تبریک عرض میکنم و از همگی التماس دعا دارم.
یا علی
بدرود اى بزرگترین ماه خداوند و اى عید اولیاى خدا.
بدرود اى گرامى ترین اوقاتى که ما را مصاحب و یار بودى، اى بهترین ماه در همه روزها و ساعتها.
بدرود اى ماه دست یافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خداوند.
بدرود اى یار و قرینى که چون باشى، قدرت بس جلیل است و چون رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مایه امید ما که دوریت براى ما بس دردناک است.
بدرود اى همدم ما که چون بیایى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خیز است و تألم افزاى.
بدرود اى همسایه اى که تا با ما بودى، دلهاى ما را رقت بود و گناهان ما را نقصان.
بدرود اى یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادى و اى مصاحبى که راه هاى نیکى و فضیلت را پیش پاى ما هموار ساختى.
بدرود که آزاد شدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسیارند، و چه نیکبخت است آن که حرمت تو نگه داشت.
بدرود که چه بسا گناهانی که از نامه عمل ما زدودى و چه بسا عیبها که پوشیده داشتى.
بدورد که درنگ تو براى گنهکاران چه به درازا کشید و هیبت تو در دل مؤمنان چه بسیار بود.
بدرود اى ماهى که هیچ ماه دیگر را توان همسرى با تو نیست.
بدرود اى ماهى که تا تو بودى، امن و سلامت بود.
بدرود اى آن که نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندى.
بدرود که سرشار از برکات بر ما در آمدى و ما را از آلودگى هاى گناه شست و شو دادى.
بدرود که به هنگام وداع از تو نه غبارى به دل داریم و نه از روزه ات ملالتى در خاطر.
بدرود که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناک.
بدرود که چه بدیها که با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.
بدرود تو را و آن شب قدر تو را که از هزار ماه بهتر است.
بدرود که دیروز که در میان ما بودى آزمند ماندنت بودیم و فردا که از میان ما خواهى رفت آتش اشتیاق در دل ما شعله خواهد کشید.
بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم. و بر آن برکات که پیش از این ما را داده بودى و اینک از کفش داده ایم.
سالروز شهادت حضرت مولی الموحّدین، یعسوب الدّین، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب علیه السلام رو به شما دوستان عزیز و جامعه ی بشریت تسلیت عرض می کنم.
شاید تا به حال تفاسیر مختلفی از این جمله از آیه شریفه ی چهلم سوره مبارکه نبأ دیده یا شنیده باشید که کافران در قیامت، بعد از دیدن نتیجه ی اعمال خودشون این جمله رو میگن: «یا لیتنی کنت ترابا». گاهی اوقات به تفاسیری عرفانی از برخی از آیات شریفه ی قرآن بر میخورریم که روح انسان رو به پرواز درمیاره و به دل انسان میشینه.
امروز به مناسبت سالروز شهادت حضرت علی علیه السلام تصمیم گرفتم که یه تحفه ی ارزشمند، به عاشقان و شیعیان حضرت امیرالمؤمنین(ع) تقدیم کنم که ان شاء الله نور چشم محبین اهل بیت و خار چشم دشمنان خاندان عترت(علیهم السلام) باشه.
یکی از القابی که پیامبر رحمت، حضرت محمد (صلّی الله علیه و اله و سلّم) به حضرت علی علیه السلام دادند، « ابو تراب » یعنی پدر خاک بوده و همچنین در حدیثی از پیامبر خدا (ص) آمده که: (من و علی پدران این امت هستیم).
گفته میشه: وقتی کافران در تنگنای قیامت اسیر میشن و در اون حال پریشون، مقام و درجه ی حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام و شیعیانشون رو میبینن، با خودشون زمزمه میکنن: «یا لیتنی کنت ترابا»
یعنی ای کاش من خاک بودم و علی علیه السلام (ابوتراب) پدرم بود.
ای پروردگار مهربان، ما را از محبّین و شیعیان واقعی حضرت علی(ع) قرار ده.
التماس دعا
شب قدر، شب بازسازی و جبران است؛ شب قدرشناسی و ارزششناسی و شب فرصتیابی است. این شبها از جمله زمانهای بسیار مهم برای بازگشت انسان به سوی خداوند و بازسازی و جبران گذشته است.
آنچه که میان مردم مشهور شده این است که شب قدر، شب احیاء است و به عبارتی شب بیدار ماندن؛ اما باید توجه داشت که مهمتر از بیدار ماندن انسان در این لیالی، بیدار شدن اوست، لذا فقط بیدار ماندن انسان هنر نیست، چراکه بسیاری از افراد به حسب شغلی که دارند ممکن است در طول سال، شبهای بسیاری را بیدار بمانند و به همین علت باید تاکید کرد که در این شبهای پر برکت فقط بیدار ماندن هنر نیست، بلکه بیدار شدن انسان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
فرصت نزول قرآن در این شب مبارک قرار داده شده است و رفت و آمد فرشتگان الهی روی این نشئه خاکی در این شب عزیز انجام میشود. همچنین خداوند عبادت این شب را برتر از هزار ماه قرار داده است، لذا مجموع این عوامل انسان را مجبور میکند که در این شب به خود رجوع و یا نگاهی عمیق نسبت به اصل و فطرت خود، نفس خود را اصلاح کند.
شب قدر، شب آشتی انسان با خداوند متعال است. این شب پربار فرصت تحکیم دلهایی است که لبریز از شوق و محبت خداوند هستند، لذا هر انسانی به اندازه توان خود از فیوضات این فرصت گرانمایه بهرهمند میشود.
به اعمال و عبادات مخصوص این شب عظیم نمیتوان بیتوجه بود، اما نکته قابل تأمل این است که گاهی حتی فرازی از دعای جوشن کبیر یا دو رکعت نماز، تحولی عظیم را در وجود شخص ایجاد میکند؛ چرا که اساسا روح شب قدر، تغییری است که در نفس انسان ایجاد میشود؛ یعنی مهمترین مسئله، تحولی است که این شب در مسیر بازگشت انسان به سوی خداوند ایجاد میکند؛ چون واسطه خداوند در این لیالی قرار داده شده است.
برگرفته از بیانات حجة الاسلام دکتر رفیعی
سلام بر خدای مهربانم
سلام بر رمضان، سلام بر توبه، سلام بر اشک...
سلام بر یک بزرگتر از سی هزار! سلام بر شبی برتر از هزار ماه
سلام بر لیلة القدر...
سلام بر جوشن کبیر
سلام بر قرآنی که امشب در پناهش هستیم
سلام بر نهایت آرزوهای عارفان
سلام خدا جون مهربون، الغوث... کریم، العفو...
رفیقا ، دعا...
...................................................................................................
و اینک شب قدر...
"و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است." سوره ی قدر
رسول خدا (ص): هرکه شب قدر را زنده بدارد، تا سال دیگر عذاب از او دور می گردد.
حضرت زهرا سلام الله علیها: انسان محروم، کسی است که از فضیلت شب قدر محروم بماند.
از پیامبر(ص) سؤال شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت کنم؟ فرمودند: «عافیت را».
پیامبر اکرم(ص):«هرکس شب قدر را با ایمان و محاسبه بیدار ماند، تمام گناهان گذشته و آیندهاش بخشیده میشود»
پیامبر خدا (ص) : شب قدر ، گرامیداشت زندگان و غنیمت براى مردگان است.
دعام کنید
یا علی...
برگرفته از وبلاگ سلام m-nabilou.blog .ir
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...
تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.
.................................................................................................................................................................................................
یادمون باشه که ایران با تمام اقوامش زیباست
یه روز یه ترکـــه میره جبهه ، بعد از یه مدت فرمانده میشه. یه روز بهش میگن: داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها. اجازه بده بریم بیاریمش جواب میده کدوم داداشم؟! اینجا همه داداش من هستن! اون ترکـــه تا زنده بود جنگید و به داداش های شهیدش ملحق شد اون ترکـــه کسی نبود جز شهید مهدی باکری
.
یه روز یه رشتیه در مخالفت با نفوذ بیگانگان در کشورمون قیام مسلحانه می کنه ولی هرگز حاضرنمیشه با سرباز ایرانی بجنگه
اون رشتی وطن دوست و با غیرت رو با نام میرزا کوچک خان جنگلی میشناسیم
موفق باشید . یا علی
آنه ماری شیمل که بود؟
آنه ماری شیمل یکی از معدود مستشرقانی بود که بسیاری از وجوه تاریخ اسلام را با انصاف نگریسته است به گونه ای که برخی او را عاشق جهان تلقی می کنند. عاشقی که هزینه عشق خود به جهان اسلام را نیز پرداخته است.
شیمل در هفتم آوریل ۱۹۲۲ در ارفورت آلمان در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. خواندن یک داستان عربی در کودکی جرقه ای شد که زندگی آینده او را رقم زد. در سن پانزده سالگی عاشقانه زبان عربی را آموخت در سال ۱۹۴۶ در دانشگاه ماربورگ به درجه استادی رسید، اما به خاطر اینکه دختری جوان بود نه در ماربورگ بلکه در دانشگاه آنکارا و به زبان ترکی مشغول تدریس شد. او علاوه بر ترکی، عربی، فارسی، اردو و بیشتر زبان های هند و اروپایی را آموخت. در سال ۱۹۵۱ بار دیگر در تاریخ ادیان دکتری گرفت و در سال ۱۹۶۱ به عنوان استاد دانشگاه بن منصوب شد. وی در هاروارد، کمبریج و دانشگاه های ترکیه، ایران، پاکستان و افغانستان نیز تدریس داشته است. بی نظیر بوتو نخست وزیر مقتول پاکستان یکی از شاگردان وی به شمار می رود.
شمیل و سلمان رشدی
شیمل جایزه های متعددی را در طول حیات علمی خود دریافت کرد. جایزه سالیانه صلح که هر ساله پیش از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت به اندیشمندان و متفکران آلمانی اهدا می شود در سال ۱۹۹۵ به شیمل اختصاص یافت.
مصاحبه گر تلویزیون پس از دریافت این جایزه به سراغ شیمل آمد و از او پیرامون سلمان رشدی سؤال کرد. شیمل در پاسخ به این پرسش به قول معروف بر خلاف جهت آب شنا کرد، و شجاعانه طرف جهان اسلام ایستاد، با آنکه فضای اروپا به گونه ای دیگر با این مسئله برخورد می کرد.
وی کارهای سلمان رشدی را نوشته هایی سطحی که برای خوش آمد غرب نوشته شده اند تلقی کرد. شیمل اظهار داشت که سلمان رشدی با کتاب زشتش احساس مسلمانان و حتی خود او را آزده است. پس از این مصاحبه تلویزیونی بود که مدافعان سلمان رشدی یورش خود علیه این بانوی منصف را آغاز کردند. لودگر لوتکهاوس در تاریخ ۱۱ می ۱۹۹۵ طی مقاله ای در روزنامه SUED – DEUTSCHE ZEITUNG سخت بانوی شرق شناس را مورد هجمه قرار داد پس از او گیرنوت روته استاد دانشگاه هامبورگ طی مقاله ای در روزنامه DIE ZEIT به تاریخ دوازه می ۱۹۹۵ خواستار پس گرفتن جایزه صلح از شیمل شد . شیمل طی مصاحبه ای با مجله اشپیگل که در ۲۲ می ۱۹۹۵ منتشر شد اظهار داشت: من با نگارش ۸۰ کتاب تلاش کردم تا تصویری صحیح از اسلام را به خواننده اروپایی منتقل سازم، من این را یک فعالیت سیاسی قلمداد می کردم، من زندگیم را مصروف ایجاد تفاهم میان غرب و شرق کردم. در این بین البته کسانی همچون پروفسور اشتفان فیلد رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه بن از شیمل دفاع کرد. رئیس جمهوری سابق آلمان رومان هرتزوک نیز در مراسم گرامیداشت شیمل گفت: اگر شیمل نبود آلمانی ها نمی فهمیدند تصویری که از اسلام به آن ها ارائه می شود صحیح نمی باشد.
وی آثار بسیاری پیرامون اسلام به نگارش درآورد که یکی از آخرین نوشته هایش در سال ۲۰۰۲ به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص یافت. وی این کتاب را با اقتباس از لفظ شهادت دوم شهادتین .. وان محمدا رسول الله نام نهاد و در صدر کتاب رباعی ای به زبان اردو از یک شاعر هندو می آورد با این مضمون: شاید کافر باشم شاید هم مومن که علم این امر تنها نزد خداوند است، اما می خواهم خود را چونان بنده ای پاکباز نذر کنم، نذر آقای بزرگ شهر، محمد رسول الله… شیمل به جهت این اندیشه ها مورد بسیار مورد هجوم قرار می گرفت اما در پاسخ می گفت که من وی را دوست می دارم.
سرانجام آنه ماری شیمل در سال ۲۰۰۳ در سن بیشتر از هشتاد سال وفات یافت. یک استاد میهمان عرب زبان در دانشگاه بن به نام محمد ابوالفضل بدران می نویسد که وقتی خبر وفات شیمل را دریافت کردم به یاد روزی افتادم که وی مرا به خانه خود دعوت کرد، خانه ای که پر بود از نشانه های شرقی و اسلامی. وقتی شیمل چای و خرما برای من آورده بود از وی پرسیدم چگونه تمام این حمله های رسانه ای را تحمل می کنی؟ وی لبخندی زد و گفت من به این هجمه های رسانه ای اهمیت نمی دهم چرا که این ها از روی کینه می نویسند، و فرد کینه توز زیبایی را نمی بیند، اما من درباره دوستی و حق می نویسم، من دوستدار جهان اسلام هستم و تا لحظه مرگ دوستدار آن خواهم ماند.
شیمل و صحیفه سجادیه
شمیل در جایی پیرامون ادعیه اسلامی به ویژه صحیفه سجادیه می گوید: من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن میخوانم و به ترجمهای مراجعه نمیکنم. من خودم بخشی کوچک از کتاب صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کردهام، قریب هفت سال پیش وقتی مشغول ترجمه دعای رؤیت هلال ماه رمضان و دعای وداع با آن ماه بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر میزدم پس از آنکه او به خواب میرفت در گوشهای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخ العقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردی!؟ وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را میخوانم. وی می افزاید: " امام زینالعابدین (ع ) برای بسیاری از مردم جهان غرب کارساز است."
سنگ قبر شیمل :
جالب است که بر روی سنگ قبر آنه ماری شیمل با خط زیبای نستعلیق این جمله نورانی از امیر المؤمنین(ع) نقش بسته است: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا
((مردم خوابند، پس وقتی می میرند بیدار می شوند ))
مختصری از سخنان رسول خدا، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در پایان ماه شعبان و شروع ماه مبارک رمضان:
مردم! شما زندانی اعمال خود می باشید، با استغفار خود را آزاد کنید.
پشتهایتان را که از گناه سنگین است با طولانی نمودن سجده های خود آن را سبک نمایید.
بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند
و در روزی که مردم برای پروردگار جهانیان بر می خیزند، آنان را با آتش نترساند.
مردم! کسی که به مؤمن روزه داری افطار بدهد،
ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد.
مردم! هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند،
روزی که در صراط پاها می لغزد، جوازی بر صراط خواهد داشت.
مردم! درهای بهشت در این ماه باز است، از پروردگار خود بخواهید آن را به روی شما نبندد؛
درهای جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نکند.
و با دوستان احسان نمائید و به بیچارگان و مستمندان کمک کنید که همانا
هر که یک روزه داری را افطار دهد مانند پاداش او از خدایش دریافت کند بی آن که از پاداش و اجر خودش چیزی کاسته شود.
امیر المؤمنین علیهم السلام فرمودند در آن روز برخاستم و عرض کردم ای رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟
فرمودند: ای اباالحسن!
مردی همسر و سه فرزندش را درپی کسب روزی خود و خانواده اش، ترک کرد و راهی سرزمینی دور شد...
فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند!!!
مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را برای آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست
سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسهی مخملی قرار دادند ...
هر چند وقت یکبار، نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه میگذاشتند...
و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت...
پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود،
از او پرسید : مادرت کجاست ؟
پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم شد و مُرد.
پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم!
پسر گفت : نه !
پدر پرسید : برادرت کجاست ؟
پسر گفت : بعداز فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت
پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟
پسر گفت :نه ...
مرد گفت : خواهرت کجاست ؟
پسرگفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد. الآن هم در زندگی با او بدبخت است.
پدر با تأثر گفت : او هم نامهی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر، آبرودار و خوش نام نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟
پسر گفت :نه...
به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در پارچه مخملی زیبایی قرار داشت.
وای بر من ...!
رفتار من با کلام خدا مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است!
اگر بخوام برای مطلب زیبای امروز یه اسم قشنگ انتخاب کنم میتونم بهش بگم:
« نجوای بی صدا »
از داداش مرتضی هم ممنونم که این مطلب زیبا رو برام فرستاده. امیدوارم برای هممون مفید باشه.
استادى از شاگردانش پرسید:چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیماستاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل، کنارمان قرار دارد، داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.سپس استاد پرسید:هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهایشان بسیار کم است.استاد ادامه داد:هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی. اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست و می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
متن زیر بخشی از بیانات نورانی حضرت آیتالله العظمی، امام خامنهای است که در تاریخ 83/07/13 در جمع کارکنان خدوم وزارت اطلاعات بیان فرمودند.
ان شاء الله همگی بهره مند شویم.
الآن ماه شعبان متأسفانه دارد تمام مىشود. ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همین صلواتى که در مفاتیح مقرر است:
«الّذى کان رسول الله (صلّىالله علیهوآله) یدأب فى صیامه و قیامه فى لیالیه و ایّامه بخوعا لک فى اکرامه واعظامه الى محلّ حمامه»؛
پیغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ مىداشت و در مقابل ماه شعبان خضوع مىکرد و عادت داده بود خودش را به صیام و قیام در ماه شعبان.
در دنباله این صلوات هست که: «اللّهم فاعنّا على الاستنان بسنّته فیه»؛ از خدا مىخواهد که ما را هم موفق بدار که همان سنت پیغمبر را در ماه شعبان رعایت کنیم.
این ماه شعبان - حتماً مىدانید دیگر، دالان و دهلیز ماه رمضان است.
ماه رمضان تالار ضیافت الهى است؛ یک تالار عظیم که اگر کسى وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت کرد که از آنچه در آنجا خداى متعال آماده کرده، به خودش بهرهای برساند، بهره فراوانى خواهد برد که آن بهره در ماه شوال و ماههاى دیگرِ سال نیست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است. انواع و اقسام ضیافتهاى الهى: رحمت الهى، عزت الهى، توفیق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان است؛ اینها را سر سفره ماه رمضان گذاشتهاند.
بعضىها مىآیند و به این سفره نگاه نمىکنند و از وسط این سفره و اشیای آن عبور مىکنند و مىروند و هیچى هم گیرشان نمىآید؛ بعضىها یک چیز مختصرى برمىدارند؛ یک روزه ای مىگیریم ما؛ یک مختصرکى، یک چیزى؛ اما بعضىها نه، حسابى مىنشینند سر این سفره و از رحمت الهى کیسه خودشان را پُر مىکنند؛ عزت مىخواهند، دنیا مىخواهند، آخرت مىخواهند؛ رفع گرفتارى مىخواهند، گشایش در زندگى مىخواهند، استغناى طبع مىخواهند، صفات و خُلق حسنه مىخواهند؛ هرچه مىخواهند، براى خودشان و براى دیگران برمىدارند. براى اینکه انسان بتواند وقتى وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجى نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهى به دوروبر کند واستفادهای ببرد و براى اینکه این آمادگى در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار دادهاند؛ رجب یکجور، شعبان یکجور دیگر.
رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است؛
این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام (رضواناللهعلیه) پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مىآید و دوست دارید. فرمودند: دعاى کمیل و مناجات شعبانیه.
اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعاى کمیل که مىدانید اصلاً ورود اصلىاش مال شب نیمه شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است.
در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنى النّار اعملت اهلها انّى احبّک»؛ جهنم هم که من را ببرى، فریاد مىکشم تو را دوست دارم.
و در دعاى کمیل: «لان ترکتنى ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهى و نطق را از من نگیرى، فریاد مىکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را. باید با اینها مأنوس بشویم و قدرى دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبى است؛ گاهى اوقات به وسیلهاى که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت مىبرد، تبدیل مىشود؛ گاهى هم بالعکس، به سنگ سنگینى تبدیل مىشود که بسته شده به پاى انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو مىبرد؛ غرق مىکند؛ پدر انسان را درمىآورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسى و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست. در آن صورت:
ده بود آن، نه دل که اندر وى گاو و خر بینى و ضیاع و عقار آن دلى که انسان در آن عشق اتومبیل فلانجور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است!
آن دلى که همهاش در آن میل جنسى موج مىزند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است.
شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از اینها نام برده و مىگوید دلى که اینها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.
اللهم عجل لولیک الفرجالتماس دعا
سلام به همه ی دوستان گلم
از این که وبلاگ رو دیر به دیر به روز می کنم معذرت خواهی می کنم.عذرم موجهه، ان شاء الله بعد از امتحانات حسابی در خدمتتون هستم.
با تمام مشغله و گرفتاری که داشتم، ولی به احترام حضرت ام الائمه، فاطمه ی اطهر سلام الله علیها، وظیفه ی خودم دونستم که این عید با سعادت رو به همه ی بانوان فاطمی مسلک، به ویژه مادر عزیز و همسر مهربانم تبریک عرض کنم.
فرا رسیدن ایام دوم فاطمیه رو به حضور همه ی عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام تسلیت عرض می کنم.
به مناسبت همین ایام شعر زیبایی رو که حسین آقای امیری برام فرستاده عیناً تقدیمتون می کنم.
رسیده عیــــــــــــــــد و دلها شــــــــاد و خرم همــــــــــــــــــــــــــــــه در فکر دیدارند با هم
امام صادق علیه السلام فرمودند: ثواب صله رحم زودتر از ثواب سایر اعمال نیک می رسد.
دید و بازدید و صله رحم، یکی از سنتهای پسندیده و ارزشمند در دین اسلامه. با فرارسیدن عید نوروز، این سنت حسنه در قالب دید و بازدیدهای نوروزی رونق میگیره و فامیل دور هم جمع شده و از احوال هم جویا میشن.
آیتالله جوادی آملی در کتاب گرانسنگ «مفاتیحالحیات» (که توصیه میکنم هر خانواده ی مسلمان باید مثل قرآن، یه جلد از این کتاب رو تو خونه داشته باشه)، پیوند با خویشاوندان و نیکی به ایشان به ویژه پدر و مادر رو از راههای مهم رشد و تعالی در همه ی زمینهها و تقرب به خدای سبحان برشمرده که پس از ایمان به خدا از با فضیلتترین اعمال دینی به شمار میاد، به طوری که اجر و پاداش مادی و معنوی فوق العاده زیادی داره.
حالا نظر شما عزیزان رو به مطالعه بخشی از این کتاب ارزشمند، دعوت می کنم.
پیوند با خویشاوندان
این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سهگانه کتاب، سنت و عقل از واجبات مهم دینی شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است.
قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمانشکنی با خدای سبحان به شمار میآید و آن چنان نزد خدا منفور است که از مصاحبت و همراهی با قاطع رحم (کسی که ارتباط با خویشاوندان را قطع کند) نهی شده و خدای سبحان در سه جای قرآن او را لعن و نفرین کرده است. در فقه نیز قطع رحم از گناهان بزرگ به شمار آمده، چنانکه از عوامل سریع فنا و نابودی بشر هم معرفی شده است؛ همچنین گفته شده: بوی بهشت که از مسافت هزار ساله به مشام میرسد به مشام قاطع رحم نخواهد رسید.
در این قسمت ابتدا به اهمیت، آثار، عوامل، مصادیق، مرز و مراتب صله رحم و قطع رحم به صورت کلی و اختصار اشاره میشود. سپس موارد صله رحم به تفصیل بیان میشوند.
اهمیت صله رحم
خدای سبحان میفرماید: و یاد کن هنگامی را که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و … نیکی کنید.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: آیا شما را به برترین انسانهای دنیا و آخرت از نظر اخلاق راهنمایی نکنم؟ گفتند: آری. فرمود: کسی است که با قطعکننده پیوند با وی، بپیوندد.
صله رحم نزد خدای سبحان چنان مهم است که آن را از جهت پاداش، سریعترین عبادت قرار داده و افزون بر پاداش اخروی، پاداش دنیوی و زودهنگام برای آن مقرر داشته است؛ به گونهای که خاندان گناهکار هم با رعایت صله رحم میان خود، دارایی آنها فزونی مییابد و با نیکی به یکدیگر بر عمرشان افزوده میشود.
در روایتی دیگر درباره اهمیت آن از امام رضا (ع) نقل شده که خدا سه چیز را قرین سه چیز ساخت: به نماز و زکات فرمان داد، پس هر کس زکات نپردازد نمازش پذیرفته نیست به شکر خدا و والدین امر کرد، پس هر کس شکر والدین را به جا نیاورد شکر خدا نکرده است و به تقوای الهی و صله رحم فرمان داد، پس هر کس صله رحم نکند تقوای الهی را رعایت نکرده است.
رسول خدا (ص) فرمود: همه امتم را از حاضر و غایب و به آنان که تا روز قیامت در صلب مردان و رحم زنان هستند سفارش میکنم به صله رحم، اگرچه یک سال راه [میان آنان فاصله] باشد و این از دین اسلام است.
آثار صله رحم
صله رحم پاداش دنیوی و اخروی مهم و فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس از تأخیر اجل و گسترش روزی خود خوشحال میشود پس از خدا پروا کند و صله رحم کند؛ همچنین فرمود: کسی که از عمرش جز سه سال نمانده باشد با صله رحم، خدا عمرش را به سی و سه سال امتداد میبخشد. در روایتی دیگر فرمود: هر کس برای من یک عمل را ضمانت کند من برایش چهار چیز را ضمانت میکنم: هر کس صله رحم کند خدا او را دوست بدارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است.
امام باقر (ع)فرمود: صله رحم موجب پاکی اعمال و رشد دارایی و دفع بلا و آسانی حساب و تأخیر أجل میشود.
حضرت موسی(ع) از خدا پرسید: پاداش کسی که صله رحم کند چیست؟ فرمود: اجلش را به تأخیر اندازم و سکرات مرگ را بر او آسان کنم و فرشتگان بهشت به وی ندا میدهند: به سوی ما بیا و از هر دری که میخواهی وارد شو.
امام صادق (ع) فرمود: صله رحم و حسن همجواری، شهرها را آباد و عمرها را طولانی میکنند.
موفّق باشید...
داستان زیر رو تقدیم می کنم به همه ی شیعیان و محبّان اهل بیت عصمت (علیهم السّلام). اگه لذّت بردید، من حقیر رو هم دعا کنید. یا علی...